حکم دینداری (قرآن)اسلام به معنای عام، همان تسلیم شدن در مقابل حق است و به مفهوم خاص آن آیین اسلام است، که پذیرش غیر از دین اسلام جایز نیست. ۱ - تعهد به دین اسلامباید به دین اسلام تمسک و تعهد داشت. «صبغة الله ومن احسن من الله صبغة ونحن له عـبدون؛ رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت میکنیم.» (در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) «صبغة الله» به دین اسلام تفسیر شده است.) «ومن یبتغ غیر الاسلـم دینـا فلن یقبل منه وهو فی الاخرة من الخـسرین؛ و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت ، از زیانکاران است.» «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون؛ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.» «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله وکفی بالله شهیدا؛ او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادیان پیروز کند و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد.» «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون؛ او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.» ۲ - اعتدال در دینداریاعتدال در دینداری و مستقیم بودن در آن، بدون هیچ انحرافی، لازم است. «وقالوا کونواهودا او نصـری تهتدوا قل بل ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین؛ (اهل کتاب) گفتند: یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید! بگو: (این آیینهای تحریف شده، هرگز نمیتواند موجب هدایت گردد،) بلکه از آیین خالص ابراهیم (علیه السلام) پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!» («حنیف» به معنای استقامت (اعتدال) است و حنیف کسی است که در مورد امر خدا تسلیم باشد در هیچ موردی انحراف نداشته باشد.) «قل صدق الله فاتبعوا ملة ابرهیم حنیفــا وما کان من المشرکین؛ بگو: خدا راست گفته (و اینها در آیین پاک ابراهیم نبوده) است. بنا بر این، از آیین ابراهیم پیروی کنید، که به حق گرایش داشت، و از مشرکان نبود!» «ومن احسن دینـا ممن اسلم وجهه لله وهو محسن واتبع ملة ابرهیم حنیفـا واتخذ الله ابرهیم خلیلا؛ دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستی خود، انتخاب کرد.» «قل اننی هدنی ربی الی صرط مستقیم دینـا قیمـا ملة ابرهیم حنیفـا وما کان من المشرکین؛ بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا) آیین ابراهیم که از آیینهای خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود.» «وان اقم وجهک للدین حنیفـا ولا تکونن من المشرکین؛ و (به من دستور داده شده که: ) روی خود را به آیینی متوجه ساز که از هر گونه شرک، خالی است و از مشرکان مباش.» «فاقم وجهک للدین حنیفـا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولـکن اکثر الناس لا یعلمون؛ پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمیدانند.» «فاقم وجهک للدین القیم من قبل ان یاتی یوم لا مرد له من الله یومئذ یصدعون؛ روی خود را بسوی آیین مستقیم و پایدار بدار، پیش از آنکه روزی فرا رسد که هیچ کس نمیتواند آن را از خدا بازگرداند در آن روز مردم به گروههایی تقسیم میشوند.» («فاقم وجهک للدین القیم» یعنی بر دین مستقیم استقامت بورز و از آن سوی چپ و راست عدول نکن.) ۳ - وظیفه انبیای اولواالعزمانبیای اولوالعزم موظف به برپایی و گسترش دین خدا بودند. «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحـا والذی اوحینا الیک وما وصینا به ابرهیم وموسی وعیسی ان اقیموا الدین ولا تتفرقوا فیه...؛ آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح (علیه السلام) توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت میکنید! خداوند هر کس را بخواهد برمی گزیند، و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت میکند.» ۳.۱ - شرایع الهیشرایع الهی و آن ادیانی که مستند به وحی هستند تنها همین شرایع مذکور در آیهاند، یعنی شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد (صلوات الله علیهم)، چون اگر شریعت دیگری میبود باید در این مقام که مقام بیان جامعیت شریعت اسلام است نام برده میشد. و لازمه این نکته آن است که اولا قبل از نوح شریعتی یعنی قوانین حاکمهای در جوامع بشری آن روز وجود نداشته تا در رفع اختلافات اجتماعی که پیش میآمده به کار رود. و ما در تفسیر آیه" کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین... " مقداری در اینباره صحبت کردیم. و ثانیا انبیایی که بعد از نوح (علیهالسّلام) و تا زمان ابراهیم (علیهالسّلام) مبعوث شدند، همه پیرو شریعت نوح بوده اند، و انبیایی که بعد از ابراهیم و قبل از موسی مبعوث شده بودند، تابع و پیرو شریعت ابراهیم بودند، و انبیاء بعد از موسی و قبل از عیسی پیرو شریعت موسی، و انبیاء بعد از عیسی تابع شریعت آن جناب بوده اند. ۴ - پذیرش غیر از اسلامپذیرش دینی غیر از دین اسلام، امری حرام است. «ان الدین عند الله الاسلـم وما اختلف الذین اوتوا الکتـب الا من بعد ما جاءهم العلم بغیـا بینهم ومن یکفر بـایـت الله فان الله سریع الحساب؛ دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او میرسد زیرا) خداوند، سریع الحساب است.» «ومن یبتغ غیر الاسلـم دینـا فلن یقبل منه وهو فی الاخرة من الخـسرین؛ و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیانکاران است.» ۴.۱ - مفهوم عام و خاص اسلامجمله "یبتغ" از ماده "ابتغاء" به معنی تلاش و کوشش است که هم در موارد شایسته و هم ناشایسته به کار میرود و در هر مورد تابع قرائنی است که در آن مورد وجود دارد. به این ترتیب از مفهوم عام اسلام به عنوان یک اصل کلی که همان تسلیم در مقابل حق است به مفهوم خاص آن یعنی آیین اسلام منتقل میشود که نمونه کامل و اکمل آن است و میگوید: امروز جز آیین اسلام از هیچ کس پذیرفته نیست و در عین احترام به همه ادیان الهی برنامه امروز، اسلام است. همانگونه که دانشجویان دوره دکترا در عین احترام به تمام دروسی که در مقاطع مختلف تحصیلی مانند ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان و دوره لیسانس خوانده اند تنها درسی را که باید دنبال کنند همان دروس سطح بالای مقطع نهایی خودشان است و پرداختن به غیر از آن جز زیان و خسران چیزی نخواهد داشت و آنها که با تقلید نابجا و تعصب جاهلی و مسائل نژادی و خرافات خود ساخته پشت به این آیین کنند بدون شک گرفتار زیان و خسران خواهند شد و جز تاسف و ندامت از سرمایههای عمر و حیات که بر باد دادهاند نتیجه ای نخواهند گرفت. ۵ - پانویس۶ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم دینداری». |